نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

نازنین زهرا

قصه گویی برای نازی

نازنین زهرا عاشق اینه که موقع خواب بهش قصه بگم اونم نه یکی  نه دو تا بلکه من بیچاره هروقت که نازنین میگه مامان قصه بگو عزا می گیرم  چونکه میدونم تا ده بیست تا قصه براش نگم ول کن نیست ! تازه موضوع قصه ها رو هم خانم خودش انتخاب میکنه ! مثلا میگه مامان قصه حبه انگور و که نمی خواست شامپو بزنه و گریه میکردددددددد! اونو بگو ! یا مامان قصه شنل قرمزی رو که گم شده بود گریه کرده بود اونو بگو ! یا قصه می می نی را که تو عکاسی نمی خندید و مامانش ناراحت شده بود اونو بگو ! ( دقیقا کاری که خودش تو عکاسی کرده بود ! ) و.....معمولا هم همه کارهایی را که خودش دوست نداره بکنه رو به نوعی به شخصیتهای تو قصه ها که می می نی بیچاره و حبه انگور و شنل قر...
24 دی 1392

طبل نازی !

هفته پیش هفته رست دایی دایی نازنین بود (دایی اصغر)واومده بود پیش نازی   تواین هفته نازنین حسابی با تبلت دایی بازی کامپیوتری کرد  دیشب بابای نازنین بهش گفت : نازنین به ،خدا جون بگو ،برای بابا زیاد پول بده تا بابا برات تبلت بخره نازنین  : بابا دارم  که !،خونه مامان جونه ! من :نازنین چی خونه مامان جونه؟ نازنین :خوب طبلم که دایی برام خریده بووووووود! تو برام نیاوردییییییییی! یادته !  (منظورش به طبلی بود که ایام محرم داییش براش خرید ه بود ومن با خودمون نیاوردمش چون خیلی جاگیر بود ) من و دایی و بابای نازنین بهم نگاه کردیم و          &n...
23 دی 1392

اصطلاحات نازنین زهرا

اصطلاحات و کلماتی که نازنین زهر ا زیاد استفاده میکنه : پنک بنزین (پمپ بنزین ) کنگازه و کنگازه (شعریه  که با دایی مالک همیشه می خونه و خیلی دوستش داره ) بدوسته ، دوستیدیم ،بدوستیم (اصطلاح بین خودش و دایی اصغر که معمولا انگشتاشونو بهم گره میزنند و *کیشدیله *و یا *پیشده گورو *میگند !) اردک و فیل و خرگوش و مورچه خوار (دوستای مشترکشون با دایی اصغر که هر وقت دایی خونه ماست پیداشون میشند چون که حاصل هنر نمایی دایی با انگشتاش هستند و نازنین واقعا عاشق اونهاست )  اسم عروسکهاش یا به قول خودش دختراش ! : باران ، ریمانا ، ریدارا ، علیک السلام ! (بعد از اینکه تو مهدشون بمناسبت میلاد امام رضا جشن گرفتند این اسم رو برای ...
23 دی 1392

تو امید تک تک لحظه های منی

نازنینم: دستان کوچک ات آن نگاه معصومت خنده های بی بهانه ات دویدن های چابکت ان صورت معصوم بی آلایشت مرا در خود در ابدیت تکرار کرد تو پشتوانه بی کسی های منی تو زندگی و عطر وجود منی  تو امید تک تک لحظه های منی تو صدای مبهم درون منی تو تمام عاشقانه های منی ای دخترم ناز بانو ای سرو زیبای من ای گل نرم و نازک من ای عطر وجودت مرا در برگرفته ان چشمان و آن نگاه زیبایت برای من اوج بودن است  من با تو در تاریخ تکرار شدم  من باتو روحم را در وجودت دمیدم من قلبم را بیرون از جسم به تپش واداشتم و من بدون تو یعنی هیچ یعنی هیچ یعنی هیچ. ...
12 دی 1392

نازنازی من

چند روز پیش من به بابای نازنین : نظرت چیه بریم النگوهای نازی و عوض کنیم ؟ انگشترش هم دیگه براش حسابی کوچیک شده تو دستش نمی ره حیوونکی دخترم عاشقه انگشترشه نازنین قبل از اینکه باباش حرفی بزنه : مامان مگه من گاوم که میگی حیوون مگه من علف می خورم !ها ؟ من و باباش :     ...
11 دی 1392

دخترم عاشق گارفیلده!

نازنینم این هفته مریض شده و گلوش ورم کرده بود شنبه بردیمش پیش دکتر وبعدش هم باید می موند تو خونه تا زودتر حالش بهتر بشه باباش مجبور شد تو خونه بمونه و مراقبش باشه چون که من تقریبا همه مرخصی هام رو گرفته ام  نازنین گلم هم با وجود تب و بی حالی تا می تونست با بابایی کارتون دید  اونم فقط کارتون گارفیلد فکر کنم تو این چند روزه پنجاه بار سی دی این کارتون رو گذاشته و باباش رو هم مجبور کرده که باهاش بخوابه و نگاه کنه! تازه یه جمله ای هم ازش یاد گرفته  دیروز به باباش داشت می گفت : بابا.... بابا....دارم باهات فارسی حرف می زنم ...گفتم نه ...نون....هه...می فهمی ؟ (یادم می آد دقیقا عین همین جمله رو از این کارتون شنیدم وقتی که تو آ...
10 دی 1392

اولین های نازنین زهرا

دیروز که داشتم وسیله هام رو مرتب می کردم سالنمای سال 90 رو دیدم که تو ش اولین های دخترم رو به تاریخ همون روزها  نوشته ام و فراموشم شده بودند ، بهتر دیدم برای اینکه فراموششون نکنم اینجا ثبتشون کنم اولین روز رفتن نازنین به مهد 17 فروردین 90 (آخرین روز 7 ماهگیش ) درآوردن اولین دندان شیری 27 فروردین 90 ( 7 ماه و 10 روزگی ،آش دندانی براش درست کردم ) اولین حالتهای چهاردست و پا رفتن 7 اردیبهشت 90 ( 7 ماه و 20 روزگی ) دومین دندان شیری 18 اردیبهشت 90 (8 ماه و 1 روزگی ) اولین دست زدنهای نازنین 20 اردبیهشت 90 ( 8 ماه و سه روزگی ) که کلی ذوق زده شده بود و می خندید با اینکه دستاش هیچ صدایی رو تولید نمی کردند اولین چهاردست و ...
6 دی 1392
1